- تحمل داشتن
- طاقت داشتن تاب و توانایی داشتن، صبر داشتن شکیبا بودن
معنی تحمل داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زحمت دادن:) ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگاه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری . (حافظ)
برآمده بودن برجسته بودن
فروماندن سرگردانی هاژیدن بشولیدن حیرت داشتن فرو ماندن: (در این حسن مقال تحیر دارم)
با همدیگر برابر بودنبایکدیگر همتابودن
توانگر بودن مال داشتن ثروتمند بودن
مانده داشتن باز مانده داشتن باقی داشتن (مصلبی داستانی)
ذوق داشتن، حوصله داشتن، حالت وجد و جذبه داشتن